مقدمه تحولات قرقیزستان آن چنان سریع رخ داد که برای بسیاری از کارشناسان نیز غیرمترقبه بود. دولت قرقیزستان تنها با دو روز تظاهرات مخالفان سقوط کرد، اعضای هیئت دولت ناگزیر به استعفا شدند و رئیس جمهور به ناچار پایتخت را ترك کرد و به دنبال این ماجرا دولت موقت به رهبری مخالفان، زمام امور را به دست گرفت. چرایی تحولات قرقیزستان و دلایل موفقیت و کامیابی مخالفان دولت در کوتاه مدت و همچنین آینده سیاسی این کشور از جمله موضوعاتی است که بسیاری از کارشناسان را به بازنگری دوباره تحولات پنج سال اخیر این کشور واداشته است. آیا ميتوان اين گونه نتيجه گرفت كه تحولات قرقيزستان پايان انقلاب رنگی است كه در سال 2005، رخ داد؟ آیا قدرت خارجی پشت پرده، عامل تسریع این تحولات و سرنگونی دولت قرقیزستان بود؟ و اینکه در وضعیت داخلی و سیاست خارجی این کشور در آینده نزدیک چه تحولاتی روی خواهد داد؟ پیشینه سابقه اعتراضات داخلی قرقیزستان به انتخابات ریاست جمهوری این کشور در اوت گذشته باز میگردد. هنگامی که اعلام شد باقیاف در انتخابات ریاست جمهوری قرقیزستان با کسب ۷۶ درصد آرا پیروز شده است، معترضان به خیابانها ریختند و تجمعهای اعتراضآمیزی برگزار کردند. اما در آن زمان با سرکوب دولتی، دامنه اعتراضات کنترل شد[1] تا آنکه مخالفان دولت قرقيزستان در تاريخ 17 مارس، با تعیین ضرب الاجل برای دولت قرقیزستان، خواستار پاسخگويي سریع دولت به مطالباتشان شدند. اما بیاعتنایی دولت باقیاف موجب شد در تاریخ ٧ آوریل، تجمعات و تظاهرات اعتراض آميزی عليه دولت در مناطق مختلف اين كشور برگزار شود و مخالفان با تصرف مواضع دولتی، موفق به کنترل شرایط کشور به نفع خود شوند. پس از آن، درگیریها بین مخالفان و طرفداران دولت ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام باقیاف با وساطتهای بینالمللی مجبور به استعفا و ترک خاک قرقیزستان شد.[2] نکته قابل توجه این است که آنچه در آوریل 2010 در قرقيزستان اتفاق افتاد، یادآور صحنههاي پنج سال پيش اين كشور بود. در سال 2005 نيز مخالفان به رهبري رئيس جمهور كنوني، مخالفت رسمي خود را با اشغال ساختمانهاي دولتي و نهادهاي امنيتي و انتظامي در استان جلالآباد آغاز كردند و در حالي كه از سوي آمریکا نيز پشتيباني ميشدند، موفق شدند با براندازی دولت وقت، انقلاب رنگي را در قرقيزستان رقم بزنند. اما باقیاف نه تنها رویکردی غربگرایانه اتخاذ نکرد، بلكه مناسبات نزديكي با روسيه برقرار نمود. به همين دليل، تحليلگران سياسي ابراز داشتند که روسيه به خاطر آنکه شخصیتهای غربگراتر به قدرت نرسند، به روي كار آمدن باقياف كمك کرده است. اما آنچه که در این بین بسیار اهمیت دارد، دلایل این واقعه و ریشهیابی زمینههای داخلی و خارجی این ماجراست که در این نوشتار به تحلیل و بررسی آنها خواهیم پرداخت. عوامل داخلی بازنگری در تحولات قرقیزستان در یک سال اخیر و همچنین تحولاتی که منجر به سرنگونی دولت باقیاف شد، نشان میدهد هر چند شائبه دخالت خارجی وجود دارد، اما مجموعه عوامل داخلی زیر از مهمترین دلایل این اعتراضات بوده است: از جمله مهمترین دلایل مناقشات داخلی قرقیزستان را باید در ضعف ساختارهای سیاسی این کشور و نهادینه نشدن دموکراسی و توسعه سیاسی در قرقیزستان و اساساً بحران انتقال قدرت و بحران هویتی دانست که پس از فروپاشی شوروی، در این کشور و سایر جمهوریهای آسیای مرکزی به وجود آمده است. در چنین شرایطی، پشت کردن باقیاف به همراهان خود در انقلاب لاله ٢٠٠٥ و تشدید اختلافات میان مقامات حاکم، بستر لازم را برای بروز تنشهای داخلی افزایش داده بود، به ویژه اینکه مخالفان معتقدند كه مناصب دولتي به اطرافيان و افراد خاص طايفه حاكم تعلق ميگرفت، و باقياف تلاش داشت ماكسيم پسر خود را در سال 2013، به قدرت برساند.[3] محدود شدن آزاديهاي مدني به ويژه رسانهها از دیگر اتهامات مخالفان دولت به رئيس جمهور مخلوع اين كشور بود. وعدههای رهبران انقلاب رنگی به ویژه در زمینه مبارزه با فقر اقتصادی، فساد مالی، اعتیاد، بیکاری و تبعات بحران مالی جهانی بر قرقیزستان تحقق نیافتند و علی رغم مشکلات اقتصادی موجود در کشور، یکی از انتقادات وارده به دولت قرقيزستان همواره این بود که خانواده رئيس جمهور منابع مالي محدود کشور را در اختيار خود گرفتهاند. افزايش بهاي انرژي و خدمات عمومي یکی دیگر از عوامل اوج گرفتن خشم مردم بود. به ويژه اينكه اعلام شد بهاي انرژي و خدمات عمومي افزايش چند برابري خواهد داشت. اما در كنار افزايش مكرر هزينههاي برق، سوخت و ساير خدمات شهري، واگذاري واحدهاي مهم اقتصادي به نزديكان دولت، و وجود فساد اداري از جمله عوامل موثر در شكلگيري روند تحولات جديد بود. این امر موجب شد تا دولت موقت بلافاصله پس از مستقر شدن، گروه کاری بازنگری در قانون اساسی کشور را تشکیل دهد.[4] عوامل خارجی از دیدگاه بسیاری از ناظران بینالمللی، باید میان تحولات جاری در قرقیزستان و سیاستهای رقابت آمیز قدرتهای بینالمللی به ویژه آمریكا و روسیه در آسیای مركزی، رابطه معناداری برقرار ساخت. چرا که قرقیزستان به عنوان جزیی از آسیای مرکزی دارای موقعیتی استراتژیک است (نزدیکی این کشور به افغانستان، روسیه و یا حتی داشتن حدود 900 کیلومتر مرز مشترک با چین)، و این امر یقیناً قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای را به رقابت در این کشور وا میدارد. از اینرو، تحولات و جابجایی قدرت در قرقیزستان میتواند به جابجایی حوزه نفوذ آمریكا و روسیه در این كشور و آسیای مرکزی بینجامد. در این بین با توجه به تغییر دولت در سال ٢٠٠٥ و سپس توافقات دولت باقیاف با دولت آمریکا درباره پایگاه هوایی مناس، انگشت اتهام دخالت در امور قرقیزستان این بار متوجه مقامات کرملین است. روسیه هنگامی که در اوایل سال 2009، پارلمان قرقیزستان خواستار تعطیلی پایگاه هوایی آمریکا در مناس شد، بسیاری این تصمیم قرقیزستان را ناشی از توافقات پنهانی مسکو و بیشکک و اعطای وام بلاعوض حدود 2 میلیارد دلاری روسیه به قرقیزستان دانستند. اما در کمتر از 4 ماه دولت قرقیزستان با توافق جدید با آمریکا درباره افزایش اجاره بهای این پایگاه هوایی، آن را بار دیگر به آمریکا واگذار کرد. به همین دلیل برخی مدعی میشوند که روسيه پيش از تحولات اخير در قرقيزستان، برنامههايي را در راستاي سرنگوني دولت باقياف به اجرا درآورده است. توقف سرمايه گذاري در طرح احداث نيروگاه "قمبرآته"[5] در جنوب قرقيزستان به بهانههای زیست محیطی[6] و محدود کردن مبادلات اقتصادي و تجاري با اين کشور و به خصوص اعمال محدوديت در صدور سوخت به قرقيزستان، بخشي از اين سياستها بوده است. در همین راستا، گزارشها و تبلیغات رسانههای روسیه و اقدامات اقتصادی کرملین علیه قرقیزستان در تشدید نارضایتی و بسیج تظاهر کنندگان علیه دولت باقیاف نقش موثری ایفا کرده است. به گزارش واشنگتن پست، یک ماه قبل از آغاز تظاهرات خشونتآمیز در قرقیزستان، ایستگاههای تلویزیونی روسیه قربان بیک باقیاف، رییس جمهور این کشور را دیکتاتوری توصیف کردند که خانواده وی میلیاردها دلار از ثروت این کشور فقیر را ربودهاند. این در حالی بود که تا همین یک سال پیش مقامات کرملین از دولت باقیاف به عنوان یک همپیمان قدردانی میکردند. به عقیده این تحلیلگران، سیاست جدید روسیه نسبت به آسیای مرکزی در مقایسه با گذشته تغییراتی داشته است، از جمله اینکه روسیه نیز در رویکرد جدید خود به برقراری ارتباط با گروههای معترضی روی آورده که در نهایت موفق به قبضه قدرت در قرقیزستان شدند.[7] به رغم اینکه رئیس جمهور و نخست وزیر روسیه کشور متبوع خود را مبرا از هر گونه اتهام مداخله در تحولات قرقیزستان دانستند، با روی کار آمدن دولت موقت در قرقیزستان، مقامات روسیه بلافاصله با برقراری تماس با این دولت و به رسمیت شناختن دولت موقت،[8] آمادگی خود را برای کمک و پشتیبانی مالی از این دولت به میزان 50 میلیون دلار اعلام کردند. [9] آمریکا قرقیزستان برای واشنگتن به لحاظ موقعیت آمریکا در جنگ افغانستان، از اهمیت زیادی برخوردار است. از اكتبر سال 2001 كه افغانستان به اشغال نيروهاي آمريكايي درآمده است، پنتاگون پايگاه هوايي مناس را با وجود مخالفتهاي مقامات روسيه در نزديكي پايتخت قرقيزستان در اختيار گرفته و این پایگاه نقشي راهبردي براي عمليات نظامي آمريكا در افغانستان ايفا ميكند. بيش از 17 هزار نفر از نيروهاي نظامي ائتلاف ناتو از طريق اين پايگاه به خاك افغانستان وارد شدهاند و يا بالعكس به كشورهايشان بازگشتهاند. علاوه بر آن، پايگاه مناس به يك مركز ترانزيتي براي جابجايي پنج هزار تن محمولههاي نظامي شامل قطعات و تجهيزات يدكي، اونيفورم و ساير اقلام مورد نياز نيروهاي نظامي تبديل شده است. به همین دلیل، هر گونه تغییر و تحولی در ساختار حاکم بر قرقیزستان میتواند بر سرنوشت آمریکا در این پایگاه تاثیر زیادی داشته باشد. از اینرو با توجه به توافقات گذشته میان آمریکا و قرقیزستان که موجب تثبیت موقعیت واشنگتن در این کشور بود، تحولات قرقیزستان و سقوط دولت باقیاف موجب غافلگیری آمریکا گردید. سردرگمی و بهت آمریکا در قالب واکنش شتاب زده مقامات کاخ سفید و پس از آن سکوت آنها، نکته قابل اعتنایی بود که از چشم ناظران بینالمللی پنهان نماند. ابتدا سخنگوی وزارت خارجه آمریکا "فیلیپ کراولی"[10] با اظهارنظر در خصوص قرقیزستان گفت: «آمریکا هنوز معتقد است که دولت، قدرت را در دست دارد.» همچنین کراولی اضافه کرد: «کشورش از نزدیک مسائل قرقیزستان را دنبال میکند».[11] پس از چندی رابرت بليك،[12] معاون وزير امورخارجه آمريكا، به منظور گفتوگو در خصوص بحران سياسي به وجود آمده در قرقيزستان وارد اين كشور شد و همزمان با این سفر کراولی اعلام کرد آمریکا هیچ تماسی با باقیاف نداشته و منتظر نتیجه انتخابات جدید خواهد ماند.[13] برآیند نگاهی به تحولات ماههای اخیر نشان میدهد که این تحولات متأثر از دو دسته عوامل بلند مدت و کوتاه مدت است. عوامل بلند مدت به بستر تحولات قرقیزستان در داخل این کشور بازمیگردد. به عقیده بسیاری از ناظران بینالمللی، با توجه به ضعف ساختار حکومتی در جمهوریهای اتحادجماهیر شوروی سابق، وقوع این حوادث در قرقیزستان از ضعف دولت و شکل نگرفتن نهاد دولت حکایت دارد. همین عامل نیز منجر به رشد نامتوازن این کشور در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده است. آرمانهای دموکراتیک در قرقیزستان در حالی رشد پیدا کرده است که این کشور از لحاظ اقتصادی نتوانسته ثبات پیدا کند و در حالی که اکثریت مردم آن کشور با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند، اقلیت حاکم از رفاه زیادی برخوردار است. در خصوص عوامل کوتاه مدت، میتوان به عوامل گذرا چون دخالت عوامل خارجی اشاره کرد که در شرایطی میتواند نقش تعیین کننده داشته باشد که وضعیت داخلی نیز مهیا باشد. يكي از نكات قابل توجه عدم درگيري جدي پليس با مخالفان در مقابل كاخ ریاست جمهوری و گريختن از محل حادثه بود. هر چند درگیری مخالفان با گارد ويژه كاخ خشونت بار بود، تسلیم بخشهای میانی و پائین ساختار حاکم موجب تسریع تغییر دولت در قرقیزستان گردید که به نوعی شائبه دخالت عامل خارجی را نیز تقویت میکند. با توجه به واکنش آمریکا و در مقابل استقبال مقامات کرملین، نمیتوان از حمایت معنوی روسیه از تحولات قرقیزستان صرف نظر کرد. تحولات اخیر در قرقيزستان و ماهیت مطالبات مخالفان نشان میدهد این حوادث نه پايان آرمانهای دموکراتیک بلكه تداوم يا اصلاح آن در این کشور است. رهبران مخالف دولت قرقيزستان پس از سرنگوني دولت باقياف در مصاحبههاي مختلف بر اين نكته تاكيد كردند كه باقياف به آرمانهاي انقلاب لاله وفادار نماند و با تلاش براي بسط سلطه سياسي و اقتصادي خود بر كشور، در صدد ايجاد يك نظام ديكتاتوري برآمد و لذا اقدام مردم قرقيزستان در خلع وي از قدرت نه به دليل بيفايده دانستن اصول و آرمانهاي دموكراتيك بلكه به دليل پشت كردن باقياف به اين آرمانها بود. حتي شعارهاي مخالفان کنوني نيز مشابهتهای فراواني با شعارهاي پنج سال پيش دارد. اما آنچه قابل توجه است مواضع مقامات روسیه در تائید این مطالبات دولت جدید قرقیزستان است که نشان از عمق آرمانهای دموکراتیک در قرقیزستان و درک مسکو از شرایط جدید منطقه دارد. این امر در واقع، نوعی پیش دستی از جانب روسیه در پاسخ به این مطالبات و استحکام مواضع خود در قرقیزستان و احتمالاً سایر کشورهای منطقه به حساب میآید. چشم انداز تحولات قرقیزستان ساده انگاری خواهد بود که گفته شود با خروج باقیاف، اختلافات داخلی این کشور کاملاً از بین خواهد رفت، اما مسلماً این مسئله در پرتو اقداماتی که باید برای شکلگیری دولت جدید صورت گیرد، فروکش خواهد کرد. اما در عرصه روابط خارجی، با وجود اينكه برخي كارشناسان، دولت موقت در قرقيزستان را داراي تمايلات روسي و آن را مورد حمايت مسكو ميدانند، اکثر تحليلگران در زمينه پيشبيني چگونگي تعاملات خارجي بيشكك در آينده جانب احتياط را رعايت كرده و از ارائه نظري قطعي در اين مورد اجتناب ميكنند. شواهد امر نشان میدهد رهبر مخالفان هم به آمريكا و هم به روسيه تمایل نشان داده است. مذاکرات دولت موقت با مقامات روسیه در بحبوحه تحولات و نیز سفر نماینده آمریکا به قرقیزستان و سرانجام خبر توافق دوجانبه دولت موقت با آمریکا درباره تمدید مهلت اجاره مناس از نمونههای رویکرد خارجی دولت موقت قرقیزستان است. [14] در واقع، به نظر میرسد دولت آتي در قرقيزستان راه نسبتاً ميانهاي را در تعامل با واشنگتن و مسكو در پیش خواهد گرفت. هر چند از سویی میتوان این سناریو را نیز در نظر داشت که توافق دولت موقت قرقیزستان با آمریکا با توافق روسیه انجام شده است و میتوان آن را تنها یک معامله پنهان میان روسیه و آمریکا برای تثبیت تحولات جدید قرقیزستان و روابط نوین این دو ابرقدرت تلقی نمود. به ویژه اینکه پایگاه هوایی مناس نقش مهمی در بحران جنگ افغانستان و کنترل تروریسم در منطقه دارد؛ موضوعی که برای روسیه نیز اهمیت زیادی دارد. با این وجود، سناریوی دیگری نیز میتواند مطرح باشد و آن اینکه در آینده با آشکار شدن شواهد دخالت و مدیریت تحولات قرقیزستان توسط روسیه، مولفههای جدیدی در رقابت آمریکا و روسیه در این کشور ایجاد شود. به نظر میرسد در شرایط کنونی مقامات واشنگتن پذیرفتهاند روسیه از اهرمهای قدرت بیشتری در منطقه برخوردار است، چنانچه این ادعا در بحران گرجستان در اوت ٢٠٠٨، از قوت بیشتری برخوردار شد. در واقع، چنانچه از مواضع آمریکا در آسیای مرکزی به ویژه قرقیزستان در یک سال اخیر بر میآید، علی رغم سیاستهای این کشور از سال ١٩٩١ در آسیای مرکزی، گزینههای واشنتگن در این منطقه محدود است و آمریکا ناگزیر از پذیرفتن حوزه قدرت روسیه در این منطقه و اتخاذ سیاستهای بلند مدتی است که در کوتاه مدت چندان تنش آفرین نباشد. این به معنای آن خواهد بود که آمریکا ناگزیر از تامین منافع حیاتی خود در منطقه و در عین حال اتخاذ سیاستهای بلند مدت است. پانوشتها:
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - تقلب در انتخابات ریاست جمهوری قرقیزستان، صدای آلمان (دویچه وله)، 2009/08/04 [2] . Fred Weir, “Kyrgyzstan president resigns, leaving new leaders in full control”, Correspondent / April 16, 2010. [3] ." Interview: Kyrgyz Opposition Leader Says 'Criminal Authoritarian Regime' Ousted", Radio Free, April 09, 2010.
[4] .” Kyrgyzstan may introduce parliamentary form of government”, Gazeta, 16 April 2010. [5] . Kambar-Ata.
[6] . Monika Shepherd, “Russia puts brakes on Kyrgyzstan’s hydropower plans”, The ISCIP Analyst (Caucasus/ Central Asia/ Western Regions), An Analytical Review, Volume XVI, Number 9, 4 March 2010.
[7] . Philip P. Pan, " Russia is said to have fueled unrest in Kyrgyzstan", Washington Post, Monday, April 12, 2010.
[8] . Nikolaus von Twickel, "Russia Recognizes New Kyrgyz Leadership", The Moscow Times, 09 April 2010.
[9] . Gleb Bryanski, “Russia gives Kyrgyzstan £32m aid”, Independent , Thursday, 15 April 2010. [10] . Philip Crowley.
[11] . CLIFFORD J. LEVY , “Upheaval in Kyrgyzstan Could Imperil Key U.S. Base”, April 7, 2010. [12] . Robert Blake.
[13] .”US 'not taking sides' in Kyrgyzstan political turmoil”, Asia News, Thu, Apr 15, 2010¸ http://news.asiaone.com/News/AsiaOne%2BNews/World/Story/A1Story20100415-210389.html.
[14] . «قرقيزستان ماموريت پايگاههوايي ماناس را تمديد ميكند», خبرگزاری فارس, 27 فروردین 1389.
|