12 June 2013
چکیده
بحثهای وحدت در شبه جزیره کره با مرگ رهبر کرهشمالی در دسامبر 2011، در محافل سیاسی و علمی جدیتر شده است. تقسیم این سرزمین به دو بخش شمالی و جنوبی از زمان پایان جنگ جهانی دوم، توسعه یکپارچه مردم کره را متوقف، دشمنی را در روابط شمال - جنوب ایجاد و به سدی بزرگ در جهت صلحی جامع در شمال شرق آسیا و شبه جزیره کره تبدیل شده است. ریشه جدایی و بحرانهای فعلی شبه جزیره کره به جنگ سرد و عوامل خارجی برمیگردد. اما با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد، بحران کره همچنان لاینحل باقی مانده و گفتگوهای وحدت نیز نتیجهای در برنداشته است. این پژوهش، ضمن بررسی کوتاه تاریخی از تقسیم کره و چشمانداز برای وحدت مجدد، درصدد است جایگاه قدرتهای بزرگ در نایل شدن به این امر را با رویکرد نظری تحلیل کند. پژوهش ذیل با استفاده از مؤلفههای نظریه نوواقعگرایی روابط بینالملل، به این نتیجه میرسد که خواست قدرتهای بزرگ مؤثر در این منطقه (ایالات متحده امریکا، روسیه، چین و ژاپن) بر حفظ وضع موجود بوده، زیرا وحدت کره باعث تغییر در معادلات منطقهای قدرت شده و به منافع بلند مدت آنها که در حفظ موازنه است، آسیب وارد میکند.
واژههای کلیدی: وحدت کره، نوواقعگرایی، قدرتهای بزرگ، ایالات متحده امریکا، روسیه، چین
دانلود مقاله