چکیده

مقاله حاضر در پی فهم پیچیدگی‌های سیاست خارجی آلمان در محیط ژئوپلیتیکی نوین بین‌المللی است. کمتر تحلیل‌گری وجود دارد که به آلمان به‌عنوان غول صنعت و اقتصاد باور نداشته باشد. بااین‌حال، به‌نظر می‌رسد که ردپای این غول در عرصة سیاست بین‌الملل، ظریف، محاسبه‌شده و تا حدودی زیگزاگی باشد. فرهنگ خویشتن‌داری به‌معنای امتناع آلمان از شرکت در هرگونه عملیات نظامی خارج از مجوز شورای امنیت سازمان ملل و پارلمان آن کشور به‌عنوان میراث حاصل از تجربة دو جنگ جهان اول و دوم و میل سنتی و دیرپای آلمان برای کسب سهمی عمده در سیاست و اقتصاد بین‌الملل دو نیروی ناهمسویی هستند که می‌توان گفت مقامات آلمان را برای تدوین یک استراتژی مشخص در عرصة بین‌المللی آزار می‌دهد. مقالة حاضر، در پی آن است که دریابد انباشت قدرت ملی آلمان پس از تجربة وحدت دوباره در نیمه نخست دهة 1990، چه تأثیری بر رویکرد و رفتار سیاست خارجی این کشور داشته است؟

واژگان کلیدی: سیاست خارجی آلمان، قدرت ژئواکونومیک، فرهنگ خویشتن‌داری، همگرایی اروپایی، روابط فراآتلانتیکی، سیاست نگاه به شرق

دانلود مقاله