نگاه جدید سوریه به تحولات منطقهای |
28 November 2006 |
||||
سوریه پس از تحولات چند ماه اخیر منطقه خاورمیانه در پی یافتن راههایی برای احیای نقش و تأثیرگذاری بیشتر بر معادلات منطقهای است. از مواضع اخیر بشاراسد رئیس جمهور سوریه چنین استنباط میشود که دمشق در شرایط نوین منطقه میکوشد با تکیه بر موفقیت نظامی حزبا... در جنگ با اسرائیل، فشارهای چند سال اخیر بر خود را کاهش دهد و با استفاده از فرصت به دست آمده، محدودیتهای پیشروی خود را برای ایفای نقشی تازه در آینده لبنان و همچنین در تعامل با ایالات متحده واسرائیل به حداقل رساند. آیا سوریه با توجه به شرایط نوین منطقهای در این مسیر تازه موفق خواهد شد؟ آیا رهبری سوریه پس از سالها فشار فزاینده، فرصت برون رفت یافته است؟ سعی این مقاله بر آن است تا با پاسخ به سؤالات فوق، شرایط جدید پیشروی سوریه در منطقه را بررسی کند. تحلیل: بشاراسد، اندکی پس از صدور قطعنامه 1701 و پایان جنگ بین حزبا... و اسرائیل، در مصاحبهای با خیالی و توهمانگیز خواندن طرح خاورمیانه جدید آمریکا، آن طرح را پس از موفقیت حزبا... ناکام و شکست خورده نامید. وی با اشاره مکرر به موفقیت حزبا... در جنگ اخیر و با انتقاد از رهبران منطقه، به اسرائیل گوشزد کرد که نسل آینده عرب راهی برای شکست اسرائیل خواهد یافت. این مواضع بشاراسد که تنها چند روز پس از پایان درگیریها در جمع اتحادیه روزنامهنگاران سوریه در دمشق ایراد شد، مبین آن بود که سوریه پس از تحمل سالها فشار از جانب ایالات متحده و از دست دادن موقعیت و نفوذ خود در ساختار سیاسی لبنان و متعاقب آن خروج نیروهایش از خاک لبنان یعنی حیات خلوت دمشق، از شرایط جدید احساس شادمانی میکند. تا قبل از تحولات اخیر، سوریه در حالتی کاملاً انفعالی قرار داشت و ایالات متحده با استفاده از قطعنامههای شورای امنیت دامنه تهدیدها و فشارها را بر سوریه افزایش میداد. پس چنین به نظر میرسید که سوریه با درک شرایط جدید به دنبال استفاده از فرصت به وجود آمده برای احیای نقش و نفوذ خود در لبنان باشد. مصاحبه چندی قبل بشاراسد با بیبیسی شامل نکاتی بود که از آن میتوان راهکارهای جدید دمشق را برای نقشآفرینی بیشتر در منطقه استنتاج کرد. بشاراسد با تأکید به عدم صلاحیت آمریکا به عنوان داوری بیطرف در مناقشه خاورمیانه، برای نخستین بار پس از جنگ از احیای مذاکرات با اسرائیل سخن گفت و در پاسخ به سؤالی در این مورد چنین اظهار داشت: ”سوریه و اسرائیل میتوانند با پذیرش حق حیات یکدیگر، در صلح وامنیت در کنار هم زندگی کنند“. اسد با سپر بلا خواندن سوریه، از مواضع آمریکا در متهم کردن دمشق به حمایت از تروریسم و مداخله در مسائل کشورهای همسایه، به شدت انتقاد کرد. سخنان بشاراسد در مصاحبههای اخیر خود بر سه محور اصلی استوار است: 1- رویارویی با دولت و ائتلاف حاکم بر لبنان رئیس جمهور سوریه همواره در مواضع خود دولت فواد سینیوره و جنبش 14 مارس (جریان ضد سوری حاکم بر ساختار سیاسی لبنان) را به همسویی و همدستی با آمریکا و اسرائیل متهم میکند و بر بیکفایتی و عدم مسئولیتپذیری دولت در جنگ اخیر تأکید میکند. هدف بشاراسد از چنین مواضعی در قبال دولت سینیوره و ائتلاف حاکم بر دولت لبنان مشخص است. سوریه پس از چند دهه نفوذ و تسلط سیاسی و حضور نظامی، پس از تحولات اخیر در پی ترور حریری، به اکراه و به اجبار نقش و جایگاه خود را در صحنه سیاسی لبنان از دست داد. چنین به نظر میرسد که سوریه برای احیای نقش و نفوذ خود در لبنان و تسلط بر ارکان تصمیمگیری در بیروت حتی پس از تحولات اخیر همچنان با چالشهایی مواجه باشد. سوریه اگر چه همچنان در بین جامعه شیعی، مسیحی و سنی لبنان دارای اهرم های نفوذی است، اما صرف موفقیت نظامی حزبا... در مقابله با ارتش اسرائیل نمیتواند موجب احیای نفوذ سوریه در لبنان شود. اگر چه در مخالفت با دولت سینیوره بین حزبا... و گروه میشل عون همسویی وجود دارد، اما این ژنرال مارونی همواره بر مخالفت خود با سوریه تأکید ورزیده است. لفاظیهای نسبتاً تندی که اخیراً بین مقامات عالی دو کشور مبادله شد (سخنان اخیر وزیر کشور لبنان مبنی بر تهدیدهای مکرر عوامل امنیتی و اطلاعاتی سوریه و متقابلاً دست نشانده خواندن دولت سینیوره و جنبش 14 مارس از جانب بشاراسد) مبین این نکته است که تا زمانی که برتری سیاسی ائتلاف حریری – جنبلاط و تسلط آنها بر کابینه و دولت ادامه دارد، سوریه در تحقق هدف خود مبنی بر نفوذ مجدد در لبنان موفق نخواهد بود. اکثریت کابینه فواد سینوره علیرغم خروج 6 تن از وزرای آن و تشدید بحران سیاسی با تصویب تشکیل دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری نشان داد که در مواضع ضد سوری خود اصرار دارد پس از ترور پییر جمیل وزیر صنایع لبنان، ائتلاف حاکم به طور صریح عوامل سوریه را در ترور وی مقصر داستند. به نظر میرسد با توجه به حمایت بخش وسیعی از مردم لبنان از حزبا... در طول جنگ و مواضع حزبا... در دفاع از نزدیکی بین دمشق و بیروت، این امر بر رهبری سوریه مشتبه شده باشد که فضا برای نقش آفرینی تازه در لبنان مهیا شده است. البته سوریه میکوشد در انتخاب رئیس جمهور آتی لبنان (سپتامبر سال آینده) با استفاده از اهرمهای خود تأثیرگذار باشد. تأثیرگذاری سوریه و یا هر عامل خارجی دیگر منوط به موفقیت یا عدم موفقیت دولت وارتش لبنان در بازسازی، احیای شرایط اقتصادی و حفظ امنیت کشور خواهد بود. شکست دولت سینیوره در اجرای برنامهها و طرحهایش از اولویتها و خواستهای دولت سوریه میباشد. 2- تمجید از مقاومت و بهره برداری سیاسی رئیس جمهور سوریه در مواضع اخیر خود پیروزی جنبش مقاومت حزبا... را مورد تمجید قرار داد و تلویحاً از حفظ سلاح مقاومت در برابر اسرائیل حمایت کرد. تمجید از مقاومت و تأکید بر حمایت از حزبا... نیز از جانب رهبری سوریه در شرایط جدید مشخص است. سوریه از بدو تشکیل حزبا...، حمایتهای خود از جنبش مقاومت را نه به دلایل صرفاً ایدئولوژیکی و اعتقادی بلکه به دلیل همسویی حزبا... با دمشق در مبارزه علیه اسرائیل استمرار بخشیده است. حزبا... لبنان مهمترین عامل پیوند سوریه و ایران در حوزه منافع منطقهای مشترک تلقی میشود و حمایت از این جنبش در زمره اولویتهای دمشق قرار دارد حزبا... که اکنون یک نیروی مهم و تأثیرگذار نظامی سیاسی و اجتماعی در داخل لبنان است نیز متقابلاً توانسته به عنوان حافظ منافع سوریه در لبنان نقشآفرینی کند. حزبا... اگر چه با هوشمندی خاص دبیرکل آن، در تلاطم تحولات سیاسی اوائل 2005 میلادی و اوجگیری مخالفتها مبنی بر ادامه حضور نظامی سوریه در خاک لبنان، مخالفت صریحی با این امر نکرد، اما به نظر میرسد پس از تحولات اخیر پیوندها و همکاریهای بین حزبا... و سوریه تقویت شود. حزبا... مواضع نظامی خود در جنوب را از دست داده است و با حضور نیروهای ارتش لبنان و نیروهای صلحبان سازمان ملل (UNIFIL) در مناطق جنوبی لبنان در حد فاصل رود لیطانی و مرز اسرائیل، با محدودیتهایی مواجه شده است. با مخالفت صریح سوریه با استقرار بخشهایی از نیروهای سازمان ملل در مرز بین سوریه و لبنان (در شرق لبنان و در منطقه بقاع)، چنین به نظر میرسد که سوریه آگاهانه با تداوم حضور نظامی و فعالیتهای حزبا... در شرق لبنان و در جوار مرزهای لبنان با سوریه موافق است و مطمئناً حزبا... نیز بر این نظر سوریه واقف است. مخالفت حزبا... یا هر نیروی داخلی دیگر با دولت سینیوره و جنبش 14 مارس و موفقیت آن به لحاظ افزایش نقش و نفوذ در ساختار سیاسی و اجتماعی لبنان، مورد استقبال دمشق خواهد گرفت. سوریه از تظاهرات گسترده مخالفان دولت وافزایش فشارها بر ائتلاف حاکم راضی به نظر میرسد و خواهان افزایش سهم سیاسی نیروهای حامی دمشق در لبنان میباشد. سوریه بر این نکته واقف است که در اردوگاه مخالفان دولت تنها میتواند به حمایت حزبا... و امل برای نفوذ مجدد در لبنان چشم داشته باشد. 3- توجه مجدد به مفهوم اتحاد عربی بشاراسد در مواضع اخیر خود ضمن مورد نکوهش قرار دادن رهبران عربی منطقه یکی از علل اصلی تقویت اسرائیل در برخورد با فلسطینیها و در مجموع با محیط پیرامونی عربی خود را ضعف و سستی رهبران منطقه دانست. بشار اگر چه نامی از کشور و یا رهبری نبرد، اما مسلم است که منظور وی به طور مشخص رهبران مصر، اردن و عربستان بود. یعنی کشورهایی که در تحولات دو سال اخیر در لبنان همسویی و نزدیکی خود را با دولت سینیوره و نیروهای ضد سوری در بیروت نشان دادهاند و در جنگ اخیر بین حزبا... و اسرائیل نیز مواضع آنها در انتقاد از عملکرد حزبا... نسبتاً آشکار بوده است. اسد در مواضع چند ماه اخیر خود با تأکید بر رخوت و سستی اعراب در گذشته، نسل آینده عرب را نسلی فاتح در برابر اسرائیل خواند. به نظر میرسد سوریه تمایل دارد حرکت حزبا... را از قالب یک حرکت لبنانی خارج کند و به حرکتی منطقهای در مواجهه با زیادهخواهیهای اسرائیل و آمریکا تعمیم دهد. حافظ اسد، رهبر فقید سوریه، نیز در دهه 1970 با بهرهگیری از فضای مسلط ضد استعماری و ضد امپریالیستی و تمسک به ایدهها و آرمانهای جریانهای چپ منطقه و شعارهای پان عربیستی، از طریق حمایت از نیروهای ملی و چپگرای فلسطینی، مداخله در جنگهای داخلی لبنان وهمکاری نزدیکتر با اردن و مصر، در پی گسترش نقش و نفوذ سوریه در منطقه بود. سوریه در دهه 1990 میلادی و در دوره زمامداری حافظ اسد، پس از تحولات گسترده بینالمللی و منطقهای (فروپاشی شوروی و افول اندیشههای چپ در منطقه) با حمایت خود از گروهها و جریانهای اسلامی همچون حزبا...، حماس و جهاد اسلامی و حفظ مناسبات خود با جریانهای سکولار فلسطینی و همچنین با توسعه روابط خود با ایران به عنوان یک کشور اسلامی تأثیرگذار و منتقد روندهای سیاسی حاکم در منطقه، سعی کرد با اتخاذ ژستهای اسلامگرایانه، منافع منطقهای خود را تعقیب کند. پس از مرگ حافظ اسد در سال 2000، بشار اگر چه سعی کرد با اعلام لزوم اجرای اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نگاهی به درون داشته باشد، اما با مقاومت ارتش و کادرهای قدیمی حزب بعث به عنوان دو رکن اساسی پایههای قدرت در سوریه مواجه شد. به هر حال، میتوان گفت سوریه پس از تحولات اخیر لبنان میکوشد هر دو محور اسلامگرایی (با حمایت از حزبا... و گروههای مبارزه فلسطینی) و پان عربیستی نوین (با تهییج و تحریک افکار عمومی منطقه و ارتباط بیشتر با بدنه اجتماعی منطقه تا رهبران سیاسی) را در سیاستهای منطقهای خود تقویت بخشد، اگر چه همچنان از تقویت توان و تأثیرگذاری اخوانالمسلمین در سوریه در هراس است و نسبت به فعالیت اسلامگرایان سنی حساس میباشد. سفر چندی پیش ولید معلم وزیر خارجه سوریه به عراق که اولین سفر یک مقام بلند پایه سوری به عراق پس از 25 سال بود را اگر چه میتوان از سویی پاسخ دمشق به گزارش کمیته بیکر مبنی بر لزوم همکاری آمریکا با سوریه در مورد عراق دانست اما از سویی دیگر نیز با توجه به وخامت اوضاع امنیتی عراق میتوان آن را در راستای رویکرد جدید سوریه نسبت به افکار عمومی جهان عرب دانست. نکته قابل توجه دیگر موضع بشاراسد در مورد نگاه به شرق است. وی در مصاحبهای با هفتهنامه ”الاسبوع“ چاپ قاهره با بیان انتقادهای همیشگی از نقش آمریکا در منطقه، از تصمیم سوریه به تمایل به ارتباط بیشتر با کشورهای شرق آسیا خبر داد. با توجه به ظرفیتهای محدود اقتصادی و سرمایهگذاری سوریه و عدم وجود منابع انرژی فراوان و موقعیت سیاسی و نظامی سوریه در منطقه خاورمیانه نمیتوان دورنمای روشنی را برای بسط گسترش روابط سیاسی و اقتصادی بین سوریه و کشورهای حوزه شرق آسیا متصور بود. نتیجهگیری: با بررسی مواضع اخیر رئیس جمهور سوریه میتوان دریافت که شرایط به وجود آمده در منطقه فرصتی برای دمشق فراهم کرده است که حداقل میتواند پس از چند سال از انزوا و شرایط انفعالی تحمیلی خارج گردد وگام در مسیر تازهای بنهد. احیای نقش و جایگاه گذشته سوریه در لبنان بعید به نظر میرسد، اما شرایط جدید به تقویت نیروهای حامی سوریه در لبنان کمک کرده است. اسرائیل و ایالات متحده در ابقای رژیم سست بنیان بشاراسد در سوریه به دلیل نبود جانشینی مناسب و هراس از آشفتگی بیشتر در منطقه خاورمیانه و در جوار مرزهای اسرائیل همنظر هستند و ضعف رهبری بشاراسد را برای امتیازدهی دمشق در باب موضوعات منطقهای دنبال میکنند. سخنان بشاراسد در مورد امکان احیای مذاکرات با اسرائیل، اگر چه از سوی برخی مقامات بلند پایه اسرائیل همچون امیر پرتز، وزیر دفاع، شیمون پرز، معاون نخستوزیر و آوی دیچتر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل مورد استقبال قرار گرفت و حتی امیر پرتز اندکی پس از جنگ شرایط را برای صلح با سوریه مهیا میدید، اما با توجه به تحولات داخلی در اسرائیل و ناکامی دولت اولمرت در جنگ با لبنان و تداوم سردرگمی در نحوه مقابله با فلسطینیها و همچنین مواضع منطقهای سوریه که به تفصیل ذکر شد، احیای روند مذاکرات صلح بین سوریه واسرائیل نامحتمل است.سخنگوی اولمرت مذاکرات باسوریه در شرایط فعلی را امکانپذیر ندانست و طبق معمول آن را به سلب حمایت دمشق از نیروهای فلسطینی منوط دانست. رهبری سوریه سالهاست سعی میکند در مسیر تازهای گام بردارد. اما اینک تحت شرایط جدید نگاه سوریه به تحولات منطقهای توأم با اعتماد به نفس بیشتر است.
|